«شهادت هنر مردان خداست و شهيد موسي نوري همچون مولايش اميرمؤمنان علي(ع) شهيد راه عدالت شد، اگر او اهل تساهل و تسامح با ظالمين و متجاوزين و قانونشكنان بود به اين مقام والا نميرسيد.»
به گزارش سرویس ایثار و شهادت عصر هامون، «شهادت هنر مردان خداست و شهید موسی نوری همچون مولایش امیرمؤمنان علی(ع) شهید راه عدالت شد، اگر او اهل تساهل و تسامح با ظالمین و متجاوزین و قانونشکنان بود به این مقام والا نمیرسید.» اینها تنها بخشی از واگویههای مادرانه شهید حاجموسی نوری بازپرس دادستانی شهر زابل است که ۱۵ آبان ماه ۱۳۹۲ مصادف با دوم محرم در ساعت ۷:۴۵ دقیقه صبح، هنگام عزیمت به محل کارش ترور شد و به شهادت رسید. آن چه در پی میآید گفتوگوی منیر جدیداسلامی همسر شهید است تا اندکی بیشتر با زندگی و منش این شهید راه قانون و عدالت آشنا شویم. شهید نوری متولد ۱۲ فروردین ماه ۱۳۵۵ در شهر زاهدان بود. فرزند بلوچستان اهل علم و معرفت بود، کارشناسی ارشدش را که در رشته جزا و جرمشناسی گرفت، میدانست قدم نهادن در مسیر عدالت کاری بس دشوار است و همتی والا میطلبد. این مسیر برای او صراط منیری بود که تنها با اقتدا به مولایش امیرالمؤمنین(ع) میتوانست با آنچه از تعهد و ایمان بر دوشش بود به سرانجام برساند. دادستان شهرستان هیرمند و بازپرس دادگستری زابل، تربیت یافته خانوادهای مذهبی و متدین بود که اصلیترین دغدغه پدرش رزق حلالی بود که به خانه میآورد. لذا باید جدیت و قاطعیت و عدالتطلبی که از خصوصیات اخلاقی شهید نوری بود را برگرفته از تربیتی دانست که او در محضر پدر و مادر بزرگوارش از آن برخوردار شد. وی به هیچوجه حاضر به سازش با معاندان نظام نبود و دنیا را زندان مؤمن و قفس تن و روح میدانست. حتی در مهمانیهایی که احساس میکرد قرار است از حضورش سوءاستفاده کنند، شرکت نمیکرد. بسیار مقید بود و سعی میکرد درآمدش حلال باشد. فصل عاشقی از آنجا که نسبت فامیلی داشتیم در سال ۱۳۸۰ شهید نوری به خواستگاریام آمد و ازدواج کردیم. از همان موقع میدانستم که هر شغلی دغدغههای خودش را دارد اما کسی که ردای قضاوت بر تن میکند باید بداند در کدام مسند مینشیند و چه وظیفهای بر دوش دارد. جایگاه قضاوت و برقراری عدالت همان سنت علیابن ابیطالب(ع) است، همسرم موسی این موضوع را به خوبی درک کرده بود. اما من همیشه نگرانیهای خودم را داشتم، به ویژه اینکه موسی در منطقهای خدمت میکرد که متأسفانه دشمنان قسم خورده به بهانه اختلاف بین شیعه و سنی بسیار در آنجا فعالیت کرده و عنادشان را با به شهادت رساندن عزیزانمان نشان میدهند. موسی اما پای همه چیز ایستاده بود. هرگز لحظهای را به یاد ندارم که ترسیده باشد یا تعللی در ادامه راهش نشان دهد. (بغضهای گاه و بیگاه خانم منیر جدیداسلامی همکلامیمان را دشوار میکند اما او در ادامه از شوق شهادت همسرش اینگونه روایت میکند) اوایل ازدواجمان بود که برایم از شهادت سخن گفت، همیشه دوستانش او را به نام شهید زنده خطاب میکردند. جنگ لبنان که پیش آمد بسیار تمایل داشت که در آنجا حضور پیدا کند. همیشه حسرت نبودن در دوران دفاعمقدس را میخورد و میگفت: «کاش در دوران جنگ بودم و همراه بسیجیان مخلص و جان بر کف میجنگیدم. اگر خدا نظر میکرد شاید شهادت هم نصیبم میشد.» بارها برایم از نبودنش حرف زده وصیتهایی هم کرده بود. صبح روز شهادت صبح روز شهادت که از خواب بلند شد نمازش را خواند و صبحانهاش را خورد، عادت داشت که با وضو از خانه خارج شود. ساعت هفت صبح بود که رفت من هم آماده شدم که بروم و به کارهایم برسم. ساعت نزدیک هشت صبح بود تلفنم خیلی زنگ میخورد آشنایان تماس میگرفتند و احوالپرسی میکردند، حال و هوای عجیبی در درونم شعله کشید با موسی تماس گرفتم، اما جواب نداد به رانندهاش زنگ زدم ایشان هم پاسخی نداد. دل توی دل نداشتم. تمام وجودم آشوب شده بود. ساعت حوالی ۹ صبح بود که بستگان و فامیل به در خانه آمدند، عدهای میگفتند که همسرم تصادف کرده و عدهای دیگر میگفتند ترور شده اما زخمی است، به سمت بیمارستان راهی شدم… آنجا بود که متوجه شدم موسی به شهادت رسیده است. حاصل زندگیام؛ محمدپارسا حاصل زندگی سراسر عشق من با موسی، محمدپارسا بود که یک هفته مانده تا تولد یک سالگیاش، پدرش را از دست داد. انشاءالله او را محب علی(ع) پرورش میدهم و بر این عقیدهام که شهید ثانیه به ثانیه همراه من است و یقین قلبی دارم که شهید همواره همراهیام میکند. من با محمدپارسایم به گونهای رفتار خواهم کرد که با استقامت، شهادت و از همه مهمتر عدالت پای همه چیز بایستد و از محبین امیرالمؤمنین باشد. ایشان از آنجایی که دارای شخصیت متعهد و بسیار مسئولیتپذیر بودند اولین فردی بودند که در محل کار حاضر میشدند و آخرین فردی بودند که محل کار را ترک میکردند. این شخصیت خستگیناپذیر شهید و پشتکار فراوانش باعث تقویت روحیه کار در دیگران میشد. شهید گرانقدر به تکریم ارباب رجوع بسیار معتقد بودند و با آنها با تواضع و فروتنی برخورد میکرد، در برابر مجرمان بسیار قاطع بود. شهید نوری به مسئله حجاب بسیار اهمیت میدادند و همواره به بانوان توصیه میکردند حضرت فاطمه زهرا(س) را الگوی خود قرار دهند. بسیار یتیمنواز بودند، مشاور امین برای دوستان و اقوام و یک مصاحب بسیار خوشصحبت بود. همواره پیگیر حل مشکلات مردم بود. علاقه زیادی به ادبیات و عرفان داشت. شهید موسی نوری همسفری بود که باعث تعالی روحی و معنوی من شدند. خط بسیار زیبایی داشت. عاشق اهل بیت بود و ارادت خاصی به آنها داشت در کارش هم همواره خط مشی حضرت علی(ع) را دنبال میکرد. همسر شهید موسی نوری در انتهای همکلامیمان با اشاره به ششم اردیبهشت ۹۳ روز اعدام و قصاص سه نفر از معاندان و مجرمان که حکم محاربهشان صادر شده بود خطاب به دشمنانی که قصد ناامن نمودن منطقه و اختلاف بین شیعه و سنی را دارند میگوید: شهادت تنها سند افتخاری است که به دست هر کسی داده نمیشود. خون هر شهیدی که ریخته میشود هزاران نهال با آن خون بارور میشود. ایمان و اعتقاد مردم به انقلابشان راسختر و محکمتر میشود. در این مملکت هستند کسانی که پای ایمان و اعتقادشان ایستادند و نهال انقلاب را آبیاری میکنند. دشمنان انقلاب و نظام که ناجوانمردانه فرزندی از فرزندان سیستان و بلوچستان را ترور کردند، بدانند اگر بخواهند با این کارها به مسیر عدالتطلبی جمهوری اسلامی ایران و عدالتطلبی دستگاه قضایی و عدالتطلبی فرزندان پاک این سرزمین لطمه بزنند موفق نخواهند شد، چراکه خون شهیدانی چون حاجموسی نوری مسیر عدالتطلبی را بیمه کرده است و یقیناً قاضیان ما به پاسداری از این خون، در برخورد با خلافکاران و اشرار مصممتر خواهند شد. مطمئن باشید که ایستادگی شیعه و سنی در کنار هم معنا پیدا میکند و میتواند اسلام را پا بر جا نگه دارد. شاید نشود درباره شهدا حرف زد؛ شهدایی که در اوج مظلومیتهایشان میآیند و میروند. انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcaaoni.49nwa15kk4.html