تاریخ انتشار :دوشنبه ۷ تير ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۰
مادر شهید گفت: 10 رو پیکر پاک پسرم بر زمین سندی شد بر اثبات ارادتش به امام حسین (ع). یادم نمی رود که همیشه میخواست برای امام حسین (ع) و عاشورا قدمی بردارد.
حماسه ای از جنس عاشورا/ پیکر شهیدی که 10 روز بر روی زمین ماند
به گزارش سرویس عصرهامون به نقل از خبرنیمروز، سال هاست که وحدت مردم سیستان و بلوچستان مورد هجمه دشمنان قرار گرفته و هر بارکینه چندین ساله خود را ناجوانمردانه در سینه جوانان شیعه و سنی استان آشکار می سازند، در این راستا خبرنگار خبرنیمروز به مناسبت شب های قدر و ادای احترام به مقام شامخ شهدا به سراغ خانواده شهدای ترور رفت و گفتگویی با خانواده شهید داشتیم.
شهید احمدپودینه سنجری در سال 1352 در بخش پشت آب شهرستان زابل مهمان خانواده ای متدین و مذهبی شد.
شهید پودینه سنجری به اعتقادات مذهبی پایبند بود
شاه بی بی شوردی مادر شهید اظهار داشت: شهید دوران ابتدایی را در مدرسه ای در حاشیه هامون به نام هامونک گذراند و دوره راهنمایی را به مدرسه شهید عارفی نیمروز رفت.
وی افزود: احمد در سال 1372 به استخدام نیروی انتظامی درآمد و برای تحصیل در رشته ی بهیاری به دانشکده افسری ناجا در تهران اعزام شد، وی پس از اخذ دیپلم بهیاری برای ادامه خدمت به استان مراجعه کرد و اولین روزهای خدمتش در بهداری شهرستان خاش سپری کرد.
مادرشهید با بیان اینکه شهید پایبند به اعتقادات مذهبی بود و همیشه خانواده را به پرهیز از غیبت و گناه دعوت می کرد، تصریح کرد: او پس از 10 سال خدمت در شهرستان خاش به هنگ مرزی جکیگور از توابع شهرستان سرباز منتقل شد.
وی به خصوصیات اخلاقی شهید خوش رو و شوخ طبع بودن آن اشاره کرد و اذعان داشت: او در سن 21 سالگی ازدواج کرد و حاصل ازدواجش 3 فرزند است.
مادرشهید پودینه سنجری خاطرنشان کرد: آخرین باری که به زابل آمد با همه خانواده به گونه ای خداحافظی کرد، گویا در رفتنش بازگشتی نیست.
سرانجام در حین ماموریت گشت زنی و حراست از مرزهای ایران و پاکستان به اسارت اشرار مسلح درآمد و بعد از 52 روز تحمل رنج اسارت و شکنجه توسط مزدوران استکبارجهانی به شهادت رسید.
پیکرش 10 روز روی زمین افتاده بود...
مادر شهید در پایان اظهار داشت: 10 رو پیکر پاک پسرم بر زمین سندی شد بر اثبات ارادتش به امام حسین (ع). یادم نمی رود که همیشه میخواست برای امام حسین (ع) و عاشورا قدمی بردارد، کم کاری نبود که با شهادتش دوباره مظلومیت امامش و شرارت دشمنان خدا را نشان داد.

پرویز پودینه سنجری بردار شهید بیان کرد: من و دوستانم به همراه احمد برای عیادت بیمار به سراوان رفتیم آن زمان جاده سراوان خیلی خلوت و نا امن بود در مسیر بازگشت برای ما از درگیری با اشرار تعریف کرد و گفت: من شهید زیاد جابه جا میکنم حالا نوبت خودم کی میشود؟
برادرم احمد گفت: اگر الان اشرار جلوی ما را بگیرند چکار کنیم؟ از گفته او ترس وجودمان را فرا گرفت و بعد از دیدن ترس در وجود ما به ما نصیحت کرد که همیشه خدا را را به یاد داشته باشیم هر آنچه سرنوشت باشد پیش می آید.
انتهای پیام/9031
https://www.asrehamoon.ir/vdcgyy97.ak9n34prra.html
منبع : خبرنیمروز
نام شما
آدرس ايميل شما