تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۶
قسمت اول / مجتبی شجاعی نویسنده کتاب گذری بر مفاهیم پایه سیاست
جمهوری اسلامی ایران و چالشهای منطقه ای با رویکرد مرزهای شرقی
جمهوری اسلامی ایران و چالشهای منطقه ای با رویکرد مرزهای شرقی
به گزارش عصر هامون،ایران اسلامی ، به دلیل استقرار در منطقه خاورمیانه با مسائل، چالش‌ها و تحولاتی عمده و عمیقی درپیرامون امنیتی خود رو به رو است خاورمیانه یکی از مناطق استثنایی جهان به شمار می‌رود که همچنان با حجم وسیعی از بی‌ثباتی و ناامنی مواجه است و حتی با وجود برخی تلاش‌های انجام گرفته، هنوز هیچ گونه نشانه‌ای جدی از استقرار یک نظام امنیتی مقتدر و ایستا در محیط پیرامونی ایران و همان منطقه خاورمیانه به چشم نمی‌خورد.
عدم شکل‌گیری نظام امنیتی فراگیر و پایدار و تداوم ناامنی و بی‌ثباتی در عرصه خاورمیانه با عوامل متعددی در ارتباط است که از آن جمله موقعیت ژئوپولیتیک خاورمیانه و منابع عظیم نفت و گاز در آن و در نتیجه، تقویت حضور قدرت‌های استعماری فرامنطقه‌ای در محیط پیرامونی ایران، افراط‌گرایی مولود شیطنتهای استعمار غربی ، تنش‌های قومی، فرقه‌ای و تروریسم، برخی دولت‌های ضعیف و شکننده و اکثرا دست نشانده ، حضور رژیم صهیونیستی در منطقه و عدم اعتماد بازیگران منطقه‌ای به یکدیگر حائز اهمیت است.
با توجه به شرایط و ویژگی‌های خاص منطقه خاورمیانه و تأثیرگذاری عوامل مختلف در سطوح داخلی، ملی، منطقه‌ای و جهانی در امنیت آن، اتخاذ هرگونه تدابیر امنیتی موفق مستلزم در نظر گرفتن تمامی عوامل و مؤلفه‌های فوق است. در حال حاضر، تروریسم و افراط‌گرایی ، دولت‌های ضعیف و بحران اقتدارآنها و همچنین مداخلات قدرت‌های استعماری فرامنطقه‌ای، سه چالش امنیتی اصلی در محیط پیرامونی ایران محسوب می‌شود که با یکدیگر ارتباطی چند بعدی و تنگاتنگ دارند.
در این میان، به نظر می‌رسد دولت‌های ضعیف منطقه و بحران اقتدارو اعتماد به نفس ، چالشی اساسی‌تر باشد که باعث تحریک دو مؤلفه دیگر یعنی اشاعه تروریسم و افراط‌گرایی و نیز گسترش نفوذ و مداخلات قدرت‌های فرامنطقه‌ای باشد. دولت‌های ضعیف و شکننده در عراق، افغانستان و پاکستان باعث گسترش تروریسم و افراط‌گرایی می‌شود و علاوه بر این، زمینه تداوم حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای را نیز فراهم می‌سازد.
در کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز بحران افراطی گری در حوزه ظهور اختلافات و همچنین اقتدار و ضعف دولت‌ها زمینه‌ای را برای همکاری نامتقارن با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و افزایش مداخلات قدرت‌های خارجی فراهم ساخته است. این مسائل با توجه به ساخت قومی و اجتماعی منطقه و تجارب خاص دولت – ملت‌سازی باعث پیچیدگی شرایط امنیتی می‌شود.
اختلافات قومی، وجود دولت‌های فاقد اقتدار، بحران مشروعیت، عدم وجود مردم سالاری و نهادهای مدنی به همراه اقتصاد ضعیف و فقر زاییده بی تدبیری در برخی از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز از جمله عوامل دیگری است که موجب بروز بی‌ثباتی و ناامنی در محیط امنیتی پیرامون ایران خواهد شد. تروریسم و افراط‌گرایی مذهبی و قومی در منطقه در طول سال‌های اخیر افزایش یافته است و این امر نظم و ثبات سیاسی – اجتماعی و پیشرفت اقتصادی کشورها را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد.
وهابیت به عنوان یک ایدئولوژی مذهبی افراطی منبع عمده گسترش تروریسم و تنش‌های مذهبی می‌باشد و این ایدئولوژی به واسطه آشفتگی کلی منطقه‌ای و برخی ملاحظات سیاسی بازیگران ذینفع ، فضای گسترده‌تری برای انتشار و تأثیرگذاری پیدا کرده است.
تروریسم و افراط‌گرایی در عراق هر چند به واسطه عوامل مختلف داخلی و منطقه‌ای تقویت شده، اما اکنون خود به منبع عمده بی‌ثباتی و ناامنی تبدیل شده است. در افغانستان و پاکستان نیز افراط‌گرایی و تروریسم همچنان به واسطه عوامل سیاسی – اجتماعی و مؤلفه‌های بیرونی ادامه حیات می‌دهد و ثبات و امنیت منطقه‌ای را به شدت متأثر می‌سازد.
حضور قدرت‌های استعماری فرامنطقه‌ای در خاورمیانه به دلیل عواملی چون نفت و گاز و پاسبانی اسراییل و موقعیت ژئوپولیتیک منطقه همواره از عناصر ساختار امنیتی منطقه‌ای محسوب می‌شده است، اما در سال‌های اخیر و به ویژه بعد از یازده سپتامبر، مداخلات فرامنطقه‌ای افزایش قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد. آمریکا بعد از یازده سپتامبر، رویکرد امنیت هژمونیک در خاورمیانه را مطرح کرد و براین اساس با افزایش حضور نظامی خود به براندازی رژیم‌های ساخته دست خود یعنی طالبان و صدام در افغانستان و عراق مبادرت ورزید. در این راستا واشنگتن سعی کرد تا با جدا کردن صف متحدین و دولت‌های مخالف، تحت فشار قرار دادن دولت‌های غیرهمکار و کسب حداکثر همکاری از کشورهای متحد، امنیت هژمونیک را به عنوان ساختار امنیتی اصلی در منطقه در اولویت قرار دهد. بازی نمایشی مبارزه با تروریسم نیز از ابتدا به عنوان یکی از اهداف اصلی آمریکا در گسترش حضور خود در منطقه و تقویت الگوی امنیت هژمونیک عنوان شد. حضور گسترده‌تر آمریکا در منطقه و اشغال افغانستان و عرا ق همراه با عکس‌العمل‌های منطقه‌ای زمینه را برای گسترش افراط‌گرایی و تروریسم مهیا ساخت و در عرصه عمل به گسترش تروریسم منجر شد. رشد و تقویت گروه‌های تروریستی در نتیجه خلاء قدرت در عراق امنیت را به صورت مسئله‌ای جدید و دارای قابلیت تهدید آفرینی متصور می‌سازد. با توجه به بافت موزاییکی قومی و فرهنگی – مذهبی در خاورمیانه ضعف دولت مرکزی بدون ساختارهای لازم می‌تواند امنیت و ثبات منطقه‌ای را با تهدیداتی رو‌به‌رو کند.
تأثیر دیگر ناشی از حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در محیط پیرامونی ایران، تأثیرگذاری بر وحدت و اتحاد در سایه اسلام ناب محمدی (ص) ، نظم طبیعی و همکاری‌های قابل توافق میان کشورهای منطقه است.ودر این راستا، برخی تهدیدات و چالش‌های امنیتی مشترک که در بلند مدت برای بخش عمده‌ای از کشورهای منطقه مشکل‌آفرین خواهد بود، مورد غفلت و بی‌توجهی قرار خواهد گرفت.
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، رویکرد امنیتی ایران در منطقه در اتحاد و هم‌گرایی با غرب و به ویژه آمریکا تعریف می‌شد و ایران در چارچوب فضای جنگ سرد و استراتژی آمریکا در خاورمیانه به همراه عربستان سعودی به عنوان دو ستون امنیتی این کشور در منطقه محسوب می‌شدند. جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب در جهت اتخاذ سیاست امنیتی مستقل بر اساس منافع ملی و تعامل اسلامی حرکت کرد و سعی نمود تا خود را خارج از استراتژی‌ها و رویکردهای دو قدرت جهانی بلوک شرق و غرب تعریف کند. در این راستا همکاری و مشارکت با خود کشورهای منطقه‌ای در جهت شکل‌دهی به ترتیبات نوین امنیتی منطقه‌ای در اولویت قرار گرفت. رویکرد ایران در محیط پیرامونی خود براساس الگوی امنیت مبتنی بر همکاری و مشارکت قرار دارد. در این رویکرد، مشارکت جدی تمامی کشورهای منطقه در سازمان‌دهی ساختار امنیتی منطقه‌ای و همکاری مؤثر در این خصوص ،همه و همه در غالب وحدت اسلامی و با رویکرد انسجامی در اولویت قرار می‌گیرد .رویکرد امنیتی ایران با توجه به تحولات و تجارب سال‌های اخیر در منطقه دارای مؤلفه‌ها و عناصری است که در صورت توجه و اهتمام منطقه‌ای می‌تواند به شکل‌گیری نظامی امنیتی پایداری منجر شود. اولین مؤلفه این رویکرد کاهش حضور نظامی قدرت‌های استعماری فرا منطقه‌ای است که باعث تشدید افراط‌گرایی و تروریسم و تخریب همکاری و روابط طبیعی کشورهای منطقه شده است. دومین مؤلفه همکاری و مشارکت کشورهای منطقه‌ در ساختار امنیتی، به ویژه هم‌فکری و همکاری کشورهای بزرگ‌تر مانند ایران، ترکیه و عربستان سعودی در حل و فصل چالش‌های مشترک نظیر تروریسم و مدیریت الگوهای تعاملاتی گروه‌های قومی – مذهبی است .
با توجه به وسعت چالش‌ها و تعارضات امنیتی در خاورمیانه و تأثیرگذاری عوامل گوناگون در سطوح داخلی، ملی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در ناامنی‌ها و بی‌ثباتی در منطقه، امنیت‌سازی در چارچوب الگوی امنیتی مبتنی بر همکاری و مشارکت، مستلزم فرآیندی تدریجی و طولانی مدت است. در این فرآیند، همکاری منطقه‌ای تنها به واسطه اعتمادسازی گام به گام و ایجاد اطمینان متقابل در میان کشورها و همچنین تلاش برای حل و فصل چالش‌هایی تحقق می‌یابد که محصول برخی تعارضات ساختاری چون مشکلات روند دولت – ملت‌سازی و ضعف فرهنگ و رویه‌های مردم سالاری است.
جمهوری اسلامی ایران براساس رویکرد فوق در هر یک از حوزه‌های محیط پیرامونی خود در پی حل و فصل چالش‌های امنیتی با همکاری و مشارکت بازیگران منطقه‌ای است. هر چند نوع و ماهیت چالش‌های امنیتی در حوزه‌های مختلف دارای تفاوت‌هایی است، اما با وجود این، عناصر و ویژگی‌های مشترکی در چالش‌های هر حوزه وجود دارد که با توجه مؤلفه‌های رویکرد امنیت مبتنی بر همکاری و مشارکت قابل حل و فصل به صورت تدریجی است.
اساسی ترین چالش در مرزهای شرقی ایران یعنی در محل همجواری با دو کشور افغانستان و پاکستان ظهور نموده است و مدلی کاملا قابل تامل به لحاظ تهدید به شمار میرود و افغانستان و پاکستان دو کشور دوست و همسایه که دارای تمدنی غنی و قریب با ایران هستند در اتش کین استعمار در حال سوختن است و اما رویکرد ایران در مرزهای شرقی ، هر چند که تمرکز سیاست خارجی ایران در سه قرن اخیر بر روی مرزهای غربی کشور قرار داشته است، اما عملاً کشور از سوی مرزهای شرقی خود دچار صدمات مهمی شده است، اثرات منفی ناشی از بروز تنش‌ها و بی‌ثباتی‌ها در میان کشورهای شرقی، همواره بر ایران مترتب شده است و نگرانی‌های امنیتی در شرق را به یکی از معضلات اصلی ایران مبدل ساخته است. معضلات جمهوری اسلامی ایران را که توأمان از ناحیه شرق بر کشور وارد می‌شود این گونه می‌توان بر شمرد: بی‌ثباتی سیاسی همسایگان شرقی و شکل‌گیری دولت‌های ضعیف ورشکسته؛ تقویت جریان افراطی وهابیت؛ حضور نیروهای بیگانه در منطقه.
عدم وجود ثبات لازم در کشورهای افغانستان و پاکستان، ریشه در عوامل متعدد ساختاری و سابقه مداخلات بیگانه در این کشورها دارد. در افغانستان، دولت تنها بر بخش‌های محدودی از کشور احاطه دارد و نیروهای نظامی طالبان مجدداً در حال گسترش مناطق تحت نفوذ خود می‌باشند. طالبان در برخی مناطق افغانستان از جایگاه قدرتمندی برخوردار است و دولت حامد کرزای علی‌رغم بهره‌مندی از حمایت نیروهای خارجی و برخی چهره‌های سیاسی داخلی، هنوز موفق به گسترش مقبولیت خویش در بسیاری از مناطق افغانستان نگردیده است. در پاکستان نیز وجود مشکلات سیاسی و معضل هویتی که یکدیگر را تشدید می‌کنند، موجب بی‌ثباتی بیشتر و اختلاف میان گروه‌ها و اقوام مختلف و در نهایت ضعف دولت شده است. در افغانستان عدم وجود دولت مقتدر و مسلط و وجود مشکلات اقتصادی فراوان، تولید مواد مخدر را افزایش داده است. همچنین ترانزیت مواد مخدر و روند مهاجرت به شدت افزایش پیدا کرده است و تمام این مشکلات به ایران به عنوان همسایه بزرگ افغانستان، سرایت می‌کند که علاوه بر مشکلات اقتصادی، اجتماعی، پیامدهای منفی امنیتی مهمی نیز برای ایران به همراه آورده است.
گسترش افراط‌گرایی مذهبی: در اطراف ایران جریان‌هایی هدفمند نزاع مذهبی و ایجاد اختلافات در منطقه را تشدید می‌کنند که پیامد منفی آن، برای ایران نیز تهدید امنیتی به همراه دارد و عملاً تمامی نوار مرزی شرقی ایران را با این چالش مواجه ساخته است .افراط‌گرایی، امری منطقه‌ای است که از توان بی‌ثبات‌سازی بالایی برخوردار می‌باشد. در حال حاضر، جریان افراطی در پاکستان و افغانستان علیه ایران در حال تشدید است و اتحاد موجود بین برادران اهل سنت و اهل تشیع را به عنوان صاحبان کشور نشانه رفته است واین در حالی است که سالهاست شیعیان و اهل سنت در مناطق مرزی شرقی و مخصوصا سیستان و بلوچستان ، برادرانه و با تعامل با هم زیسته اند و حتی پیوندهای فامیلی زیادی نیز به واسطه این هم زیستی برادرانه حاصل گشته است ودر مقابل قدرت بیگانه نیز همیشه اتحاد داشته اند .
حضور نظامی نیروهای بیگانه: پس از سرنگونی طالبان توسط نیروهای آمریکایی، این نیروها در مناطق مختلفی از افغانستان حضور پیدا کردند و دست به احداث پایگاه‌های متعددی از سوی آمریکا و ناتو زدند که این امر، فی‌نفسه برای ایران تهدید محسوب می‌شود و ایران را در تیررس دشمنان منافع ملی این کشور قرار می‌دهد. رویکردهای ایران، برقراری صلح و ثبات در مرزهای شرقی خود می‌باشد. این سیاست از طریق اقدامات زیر پیگیری می‌شود: کمک به شکل‌گیری دولت‌های با ثبات و توسعه یافته در افغانستان و پاکستان.برقراری روابط دوستانه با پاکستان و توسعه همکاری‌های سیاسی، علمی، اقتصادی و فرهنگی با این کشور. مقابله با ترانزیت مواد مخدر و عبور آن از مرزهای تحت کنترل ایران. تلاش فراوان در جهت تأمین امنیت منطقه شرقی توسط ساکنان همان مناطق و کاهش شرارت در این مناطق. ارائه کمک‌های اقتصادی به دولت افغانستان برای بهبود زیرساخت‌ها و کمک به توسعه اقتصادی این کشور. فعال‌سازی مسیر تجارت شرق به غرب. کمک به تعدیل جریان‌های افراطی مذهبی در منطقه و رفع برخی موارد و گام برداشتن در جهت وحدت شناسی و دستاوردهای ان به انان.
لذا رویکرد ایران در مرزهای شرقی خود، رویکرد مشارکت‌جویانه و صلح‌طلبانه و همراه با اقتدار وبدون تعارف با احدی است. جمهوری اسلامی ایران با تمام توان خود برای برقراری ثبات و صلح در دو کشور افغانستان و پاکستان که دارای معضلات متعددی می‌باشند، تلاش می‌کند. زیرا مشکلات ناشی از ناآرامی در این کشورها به سرعت به منطقه و به ایران سرایت می‌کند که این امر به هیچ عنوان در راستای منافع ملی ایران نمی‌باشد.
ادامه دارد… https://www.asrehamoon.ir/vdcgn39t.ak9yw4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما