درآغاز سال فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی، هر یك از این دو موضوع مهم به طور جداگانه مورد بحث و گفتگو و تبیین قرار گرفت. اگر اقتصاد با فرهنگ همگام شود، به ورزشگاه تربیت و اخلاق تبدیل میشود و این در صورتی است كه فرهنگ موفق شود برای اقتصاد ریلگذاری كند.فقه شیعه این ریل گذاری را مهندسی كرده است. اما تحقق فراگیر آن همان حلقه مفقودهای است كه در گرو تربیت مدیران و كارشناسان معتقد قرار گرفته است. دانشگاههای ما كه از سالهای دور، بنای زیرساختهای علوم انسانی را به غربیها تقدیم كردهاند، در عرصه اقتصاد متخصصان و كارشناسانی متناسب با همان جهان بینی تربیت میكنند و این متخصصان نیز همان اندیشه را میتوانند اجرا كنند! اسلام اقتصاد را به عنوان یك اصل قبول دارد اما آن را هدف نمیداند. در فقه ما بر خلاف غرب، انسان هرگز یك ابزار نیست و همه كیان و سرنوشت او از منظر میزان منفعترسانی مادی محاسبه نمیشود. مالكیت انسان اعتباری و مشروط است و مالكیت مطلق از آن خداست. ثروت مشروع، از كار و تلاش به دست میآید. اسراف و تبذیر و نیرنگ و فریب در روابط اقتصادی جایز نیست. حرص و طمع و بخل، نفی، انفاق و احسان و وقف، تحسین شده است.
یكی از وجوه مشترك فرهنگ و اقتصاد مسئله «حسابگری» است و مهارتهای اقتصادی نیز از تمرین حسابگری به دست میآید.
- كسی كه حاصل زحمت و كار خود را به انسانی نیازمند تقدیم میكند.
- كسی كه ثروت خود را برای احداث مسجد و مدرسه به كار میگیرد.
- كسی كه از حق شرعی و قانونی خود صرف نظر كرده و مجرمی را عفو و از پای چوبه دار آزاد میكند.
- كسی كه پای بر امیال طغیانگر خود میگذارد و نفس سركش را لجام میزند.
- كسی كه از خواب شیرین سحرگاهی صرف نظر كرده و برای راز و نیاز با خدا بستر را ترك میكند. همه نتیجه حسابگری است و البته این حسابگری هم برای رسیدن به منفعت و لذت است. اما منفعت در افقی عالمانه، و لذت در دنیایی متفاوت و سرشار از بهجت و نشاط روحی. فلسفه زندگی انسان در این دنیا، تعیین سرنوشت مبتنی بر اختیار بین خیر و شر براساس حسابگری و معیار فطرت، تعقل و بهرهگیری از راهنمایی و روشنگری انبیای الهی است.خدای متعال در قرآن كریم با به كارگیری واژههای اقتصادی به ابلاغ مفاهیم فرهنگی و تربیتی و ایجاد انگیزه برای داد و ستد معنوی پرداختهاند واژههایی مثل تجارت (1) خرید و فروش (2) قرض (3)، و در دعاها نیز از این قبیل تعابیر برای فهم بهتر پیام آمده است (4).
یكی از عرصههای مهم تربیت نیز، «تربیت اقتصادی» است به دو معنا:
1- تربیت دینی از كودكی، با بهرهگیری از مفاهیم و تمرین تعامل اقتصادی.
2- تربیت اقتصادی از نوجوانی برای كسب مهارت در جهت تولید و تامین درآمد و توان اداره زندگی.
اما در موضوع اول: تربیت، مفهومی انتزاعی است كه تحقق آن نیازمند ظرف مناسب است از جمله اینكه ناظر بر شكوفایی استعدادها و پرورش خلاقیتها است.
بسیاری از صفات پسندیده و اخلاق حسنه در عرصه عمل و تمرین و ممارست حاصل میشود و سفارش گفتاری به تنهایی منجر به تحول رفتاری و تربیت انسان نمیشود.
تعامل اقتصادی، مفاهیم و عناصر آن ظرف مناسبی برای تربیت دینی و تمرین مقتضیات آن است. مثلا فهم «دادو ستد» و تمرین عملی متناسب سن فرزند، بستر مناسبی است تا مربیان بتوانند از آن برای تربیت دانش آموزان در مسائلی مثل رعایت حقوق دیگران، صداقت، پرهیز از نیرنگ و دروغ، اجتناب از حرص و طمع ـ تفكر و حسابگری، شناخت سود و زیان، اندازه نگاه داشتن، رعایت حریمها، عدالت، انصاف، وفای به عهد، خدمت، هشیاری در روابط اجتماعی و... بهرهگیری كنند.
موضوع دوم: نظام اجتماعی ما كه به بهانه زمانبندی تحصیل، سربازی، اشتغال و امكان تامین معیشت، حداقل 10 سال بین سن بلوغ و ازدواج فرزندان ما فاصله انداخته است و این نیز خسارتهای فرهنگی و اخلاقی بسیاری را به بار آورده است، به این سئوال توجهی ندارد كه جوان ما در مدت این 10 سال چگونه به نیاز فطریاش برای تشكیل خانواده و تحصیل آرامش در كنار همسر و تامین سالم و پاك غریزه قدرتمند جنسی، پاسخ دهد؟!
در گذشته كه خانواده زودتر شكل میگرفت، شاهد تربیت اقتصادی سنتی بودیم تا فرزندان به محض توانایی برای ازدواج و تشكیل خانواده از توان لازم برای تامین معیشت خود برخوردار باشند. پدرانی كه شغل آزاد داشتند یا در بازار بودند، فرزندان خود را در اوقات فراغتشان به كار میگرفتند و بر اساس كار، به آنان حق الزحمه میپرداختند. برای فرزندان نیز درآمد به دست آمده از زحمت و تلاش خود عزت آفرین بود و همراه با احساس كرامت، بر خلاف پول تو جیبیهای بدون زحمت كه آثار معكوس تربیتی بر جای میگذاشت. برخی از اولیاء كه خود شغل آزاد نداشتند از دوستان شاغل خود تقاضا می كردند تا در فصل تابستان و ایام تعطیل مدارس، فرزندشان را برای كسب تجربه اقتصادی به همكاری بپذیرند. یا اینكه برخی نوجوانان به تشویق خانواده در كنار در خانه خود بساط فروش كالا میگذاشتند و داد و ستد را تمرین میكردند.
زمینه سازی تدریجی برای مبادرت به تولید و كسب درآمد و فاصله گرفتن از تكیهگاهها و هر از چندی آزمایش روی پای خود ایستادن، از جمله مقدمات تربیت اقتصادی است.
در روستاها مسئله از این جدیتر بود و اكنون نیز در مناطقی از كشور كه مهاجرت به شهرها صورت نگرفته، همچنان مشاهده میشود كه فرزندان در اقتصاد خانواده مشاركت دارند و با حضور در مزارع و شالیزارها و گندمزارها یا در امر پرورش دام و صنایع دستی، در تولید درآمد، نقش جدی ایفا میكنند. و لذا نسبت به برخی از فرزندان شهری كه حتی یك گام هم بدون تكیهگاه پدر و مادر نمی توانند بردارند، از فهم اقتصادی و معیشتی و توان خود اتكایی بیشتری، برخوردارند.تقویت فرهنگ خوداتكایی در خانواده و تعریف حق الزحمه در ازای كار (هر چند در منزل) و اینكه: هركه نان از عمل خویش خورد ووزارت آموزش و پرورش با برنامهریزی و اقدام در هر دو ظرفیت تعریف شده فوق و زمینهسازی برای پرورش استعدادهای
دانش آموزان، خدمت بزرگی به آنان و خانوادهها و استقلال اقتصادی كشور میتواند ارائه نماید.
درك مفاهیمی مثل دخل و خرج، دوراندیشی در مصرف و پركاری در تولید و بهرهگیری اقتصادی از اوقات فراغت و اهتمام برای تجمیع سرمایه و تولید و كسب درآمد و تلاش در عملی كردن، آن غیر از كارآمدی و اعتماد به نفس و خوداتكایی، موجب احساس هویت و كرامت و عزت می گردد و چنین فردی نیز برای تامین معیشت زندگی در صورت تشكیل خانواده دچار وحشت و اضطراب نمیشود و با تلاشی مضاعف گلیم خود را از آب بیرون میكشد.هرچند برخی از مدارس به صورت خودجوش ابتكاراتی در این زمینه به كار گرفتند اما اقدام اساسی در حوزه «تربیت اقتصادی و زیستی» به عهده وزارت آموزش و پرورش است . شورای عالی آموزش و پرورش نیز از سالها قبل، این وظیفه را به عنوان یكی از ساحتهای تربیتی تصویب و ابلاغ كرده است.
برای تحقق این منظور، معاونت پرورشی و تربیت بدنی وزارت در سال 1386 با پیگیری و جلب موافقت سازمان مدیریت و برنامهریزی وقت كشور «دفتر برنامهریزی تربیت اقتصادی و زیستی» را بنا گذاشت و كار این دفتر با آمایش وضع موجود كتب درسی پایههای مختلف تحصیلی در حوزه مفاهیم اقتصادی آغاز شد تا نسبت به برنامهریزی مناسب برای تامین منابع تكمیلی درسی و تعریف روشهای عملی به تفكیك 3 دوره تحصیلی آن زمان و توسعه تدریجی آن اقدام نماید. اما تلاشها و اقدامات این دفتر در میانه راه پس از تغییر وزیر متوقف گردید و دفتر برنامهریزی تربیت اقتصادی و زیستی قبل از سالگرد تاسیس خود به دلیلی غیركارشناسانه و به بهانه كوچكسازی ساختار تشكیلاتی وزارت حذف گردید! اكنون و در پی چندین سال پی در پی شعار اقتصادی سال، و به دلیل وجود ظرفیتهای انسانی و محیطی بالقوه و بالفعل بسیار زیاد در كشور، برای دستیابی به استقلال اقتصادی و توسعه فرهنگی ـ تربیتی، ضروری به نظر میرسد كه وزارت آموزش و پرورش نسبت به احیای دفتر یاد شده و تمهید تربیت اقتصادی و زیستی دانشآموزان، خصوصا در اجرای راهكار 5-6 فصل هفتم سند تحول بنیادین اهتمام نماید.«حسن شقیر» نویسنده و پژوهشگر سیاسی در برنامه «العین الاسرائیلیه» از شبکه خبری العالم در این خصوص گفت: «یمن، از موقعیتی راهبردی در دریای سرخ برخوردار است و تنگه بابالمندب شریان اقتصاد جهانی به شمار میرود. پیروزی انقلاب یمن به رهبری «سیدعبدالمالک الحوثی» دریای سرخ را به امتدادی برای مقاومت فلسطین تبدیل خواهد کرد و این مسئله به چالش بزرگی در هر دو زمینه امنیتی و اقتصادی برای رژیم صهیونیستی تبدیل خواهد شد.» این کارشناس صهیونیست تاکید کرد: «تحولات یمن سبب شده است نیروهای طرفدار ایران به قدرت برسند و این به آن معنی است که ایران میتواند کنترل بابالمندب را به دست گیرد و جلوی دریانوردی به سمت بندر ایلات (در فلسطین اشغالی) را بگیرد. از آن سو، به قدرت رسیدن حزبالله در لبنان، خطری به تمام معنا برای اسرائیل است.»
مطلبی که در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان«جریمه اضافه برداشت کافی نیست»و نوشته شده به قلم دکتر حمید قنبری به چاپ رساند به شرح زیر است: